معنی قفس، مرغدان، اغل گوسفند، زندان، (درقفس) محبوس , کردن، (مج.) درقید گذاشتن, معنی قفس، مرغدان، اغل گوسفند، زندان، (درقفس) محبوس پ کردن، (مجپ) درقید گذاشتن, معنی rts، kcybاj، اyg ;mstjb، xjbاj، (bcrts) kpfms , lcbj، (k[,) bcrdb ;vاaتj, معنی اصطلاح قفس، مرغدان، اغل گوسفند، زندان، (درقفس) محبوس , کردن، (مج.) درقید گذاشتن, معادل قفس، مرغدان، اغل گوسفند، زندان، (درقفس) محبوس , کردن، (مج.) درقید گذاشتن, قفس، مرغدان، اغل گوسفند، زندان، (درقفس) محبوس , کردن، (مج.) درقید گذاشتن چی میشه؟, قفس، مرغدان، اغل گوسفند، زندان، (درقفس) محبوس , کردن، (مج.) درقید گذاشتن یعنی چی؟, قفس، مرغدان، اغل گوسفند، زندان، (درقفس) محبوس , کردن، (مج.) درقید گذاشتن synonym, قفس، مرغدان، اغل گوسفند، زندان، (درقفس) محبوس , کردن، (مج.) درقید گذاشتن definition,